وقتی محسن مخملباف حکم اعدام رسول صدر عاملی را صادر کرد ! / نقش ضرغامی در رفتن «طعم گیلاس» کیارستمی به کن چه بود؟
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۳۴۵۹۵
رسول صدر عاملی که در دومین دوره نشست سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» سخن میگفت درباره دلیل کم کار بودن خودش در دهه ۷۰ اظهار کرد: در اسفند سال ۱۳۵۷ که فارابی و صداوسیمایی وجود نداشت. من با نهصد هزار تومان فیلم «خونبارش» را به دلیل رفاقتم با امیر قویدل ساختم. هشت ماه فیلمبرداری با دوربین ۱۶ میلیمتری که از مسعود مزینانی اجاره میکردیم، طول کشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: بعد از بازگشتم به ایران با فریدون جیرانی تصمیم گرفتیم فیلم «رهایی» را بسازیم. ایده اولیه فیلم با خواندن نامه یک افسر عراقی به ایران برایمان شکل گرفت. او در نامهاش نوشته بود: من شما ایرانیها را دوست دارم و به سمت شما شلیک نمیکنم. من تمام تیرهایم را به آسمان میزنم. «رهایی» اولین فیلم جدی دفاع مقدس سینمای ایران است که من در اوایل جنگ در سال ۱۳۶۱ ساختم اما زمانی که تاریخ سینمای دفاع مقدس را بخوانیم، اسم این فیلم نیامده است.
رسول صدرعاملی گفت: محسن مخملباف در روزنامه اطلاعات درباره رهایی مقالهای با عنوان «ترکه بر تن خیس» نوشت و در آن حکم اعدام من را داد! چراکه فیلم ضدجنگ بود. آنها معتقد بودند که من با ساخت این فیلم ترکه بر تن خانواده شهدا زدهام.
این فیلمساز تصریح کرد: این گروه از افراد تندرو که در آن دوره قدرت گرفته بودند، در واقع قصدشان نجات سینمای ایران بود، منتهی راهش را بلد نبودند. بعد از آن «گلهای داوودی» را ساختم که در اولین جشنواره فیلم فجر به عوامل اصلیاش جز من جایزه دادند! من از همانجا مغضوب آقایان انوار و بهشتی شدم. دوباره محسن مخملباف در مجله سروش درباره من نوشت که من دختربازی را در سینما رواج دادهام.
این کارگردان گفت: در همان روزها من پروندهای را پیدا کردم که درباره یک نامادری زیبایی بود که پسر دوازده ساله همسرش را به قتل رسانده است و حکم اعدامش هم صادر شده بود. بنا به علاقه خبرنگاری که داشتم، پرونده را پیگیری کردم و سرانجام با ارسال یک فیلم به قوه قضائیه، تبرئه نامادری را بگیریم. من با «هوشنگ اسدی» نسخه فیلمنامه این پرونده را بازنویسی کردم که پروانه ساخت هم گرفت. تصمیم داشتم فیلمش را بسازم که آقایان خاکبازان به من اجازه کار نداد. این مجوز ندادنها و ممنوعیتها روی کم کیفیت شدن دیگر آثارم به شدت تاثیر گذاشت. البته آقای انوار پای فیلم رهایی ایستاد و به من کمک کرد.
صدرعاملی ادامه داد: در همان روزها ایرج قادری در حالی که بعد از ۱۲ سال اجازه کار گرفته بود؛ به دفتر من آمد. او بغض کرده بود چراکه به فیلنامههایش جواب رد داده بودند. من فیلمنامهای را که برای پرونده با هوشنگ اسدی کار کرده بودم، به «هدایت فیلم» واگذار کردم که ایرج قادری بتواند فیلم را بسازد که ایشان «میخواهم زنده بمانم» را ساخت. البته من نسبت به این کار نکردنها الان حس خوبی دارم چون شش سال وقت داشتم و با تفکر و زمان زیاد بالاخره «دختری با کفشهای کتانی» را ساختم.
وی با بیان اینکه در دهه ۶۰ حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بودند که تحت یک فشار شدید فیلم میساختند اما دوست داشتند سینما بماند، اظهار کرد: من با قاطعیت میگویم که اگر این تیم در اوایل پیروزی انقلاب انقدر با عشق کار نمیکرد؛ سینمای ایران بدین شکل حفظ نمیشد. من قرار بود تهیهکننده فیلم «خواهران غریب» شوم اما پروانه ساخت ندادند و متوجه شدم که نمیخواهند کار کنم. شاید بتوانم بگویم ۶ سال ممنوعالکاریام سبب خیر شد تا اینکه به فیلم «دختری با کفشهای کتانی» رسیدم که باعث و بانی ساخت آن حوزه هنری بود.
ماجرای اعتراض نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایرانجیرانی در ادامه یادآور شد: از سال ۱۳۶۵ که «اجارهنشینها» ساخته شد، تنها محسن مخملباف نبود که علیه فیلم در ۲۲ بهمن ۶۵ نامه به آقای بهشتی نوشت. بخشی از فیلمسازان که بعدا هیات هنرمندان مسلمان را تشکیل دادند از جمله جمال شورجه و جواد شمقدری هم نامه مفصلی علیه فیلم مرحوم داریوش مهرجویی نوشتند.
وی گفت: در جشنواره ۱۳۶۵ سینمای روشنفکری حرف اصلی را زد و مورد توجه مدیران دهه ۶۰ قرار گرفت. «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی، «کلید» ابراهیم فروزش و اثری از ناصر تقوایی و... . در ادامه این جریان روشنفکری در سال ۱۳۶۶ فیلم «شاید وقت دیگر» توسط بهرام بیضایی ساخته شد.
جیرانی با اشاره به اینکه در ادامه همین روند جریان روشنفکری دینی هم تغییر کرد، اظهار کرد: به طوری که در سال ۱۳۶۵ ما فیلم «دستفروش» ساخته محسن مخملباف را داریم که به نظر من اولین فیلم تیره و سیاه از جامعه ایران است. محسن مخملباف بعد از آن فیلم «عروسی خوبان» را که فیلم بسیار بسیار تندی بود، ساخت. در همین دوره مرحوم داریوش مهرجویی فیلم «هامون» و مسعود کیمیایی فیلم «دندان مار» را ساخت. در هشتمین جشنواره فجر، فیلمها همگی بسیار تند بودند. در این دوره جو علیه آقایان انوار و بهشتی زیاد شد. گروه هیات هنرمندان مسلمان با مدیریت آقای کلهر، مخالف جو حاکم در آن دوره بودند. همچنین نیروهای سنتی به تصویر زن در سینمای ایران معترض شده بودند و این نکته در تاریخ سینمای ایران بسیار مهم است. از کاراکتر «عصمت» در فیلم «گلهای داوودی» بود که تصویر زنِ سنتی در سینما ایران تغییر کرد.
وی افزود: بعد از آن سوسن تسلیمی در فیلم «مادیان» نقش یک زن سرپا و مبارز را ایفا کرد. در ادامه نقش «ثریا» در «گزارش یک قتل» زن مدرن را وارد سینما میکند. کاراکترهای «ویدا» و «کیان» در فیلم «شاید وقتی دیگر آمدند» هم در ورود زن مدرن به سینما تاثیر گذار بودند. حتی کاراکتر «ریحانه» زن مطلقهای که عاشق میشود، در آن دوران سینما بسیار مهم بود. همچنین کاراکتر «فرشته» در فیلم «بچههای طلاق» که دختری بود با این دیالوگ که: «همیشه زنها با ازدواج خوشبخت نمیشوند.» در تاریخ یاد شده بسیار تاثیرگذار بود. کاراکتر «زیور» در فیلم «دندان مار» مسعود کیمیایی نیز به نظر من یک زن سرپای سنتی است. اما کاراکتری که جنجال زیادی ایجاد کرد «سایه» در فیلم معروف «شبهای زایندهرود» مخملباف است. دیالوگ او در فیلم این است که میگوید: من در جایی زندگی میکنم که زنها آزاد نیستند. زنها انتخاب نمیکنند؛ انتخاب میشوند. من نمیخواهم زن باشم.
این فیلمساز خاطرنشان کرد: این جنجال سر شخصیت زن در سینما و اساسا سینمای روشنفکری علیه آقای انوار ایجاد شد. مصاحبه آقایان انوار، بهشتی و حیدریان در روزنامه اطلاعات در خرداد ۱۳۷۰ خواندنی است. آنها در این مصاحبه به همه مسایل سینمای ایران پاسخ دادند. انوار در این مصاحبه اظهار میکند که به ما میگویند که سینما متفکر یعنی سینمای روشنفکری و سینمای روشنفکری مترادف غربزدگی است. پس این سینمای متفکر، غربزده است و سینمای بدی است. محدودیت برای تصاویر بوده است کمااینکه در جشنواره دهم «نرگس» میآید و اولین همدلی سینمای ایران با یک زن خلافکار به اسم «آفاق» شکل میگیرد.
جیرانی ادامه داد: همچنین آقای بهشتی در همان مصاحبه حرفی میزند که از نظر من تاریخی است، میگوید «من نمیفهمم این چه اتهامی است که من باید پاسخ دهم که سینما اندیشمند شده است.»
جیرانی افزود: در نهایت مخالفان توانستند آقای خاتمی را وادار به استعفا در خرداد ۱۳۷۱ کنند. در دولت دوم هاشمی رفسنجانی محافظه کاران توانستند عرصه اقتصاد و فرهنگ دست بگیرند. از آنجایی که آقای لاریجانی یکسال بیشتر نماند، آقای میرسلیم آمد و آقای فریدزاده به عنوان معاون سینمایی و آقای خاکبازان به عنوان مدیرکل نظارت و ارزشیابی آمدند. آن زمان دفترچه معروف از سوی آقای خاکبازان منتشر شد که ضوابط جدید تولید فیلم را در سال ۷۳ یا اوایل ۷۴ بیان کرد که جنجال شد. در حقیقت کلوزآپ زن ممنوع شد و بهروز افخمی و سیفالله داد علیه آن نوشتند.
ضربه اصلی به سینما از سوی افراد و سلایق شخصی آنها بوددر ادامه مهدی فخیمزاده افزود: مدیران از سال ۱۳۶۶ به مقوله ممنوعالکاری، درجهبندی فیلمها و احوالات شخصی افراد ورود کردند. داوود رشیدی را سر فیلم کیومرث پوراحمد ممنوع الکار کردند. مسئول موتورخانه، یک نامه به انوار نوشته بود که ایشان ممنوعالکار است من و علیرضا داوودنژاد پیش آقای انوار رفتیم که گفت به درد سینما نمیخورد. سینما از قانون و تحلیل کلی لطمه نخورد؛ ضربه اصلی سینما از افراد و سلایق شخصیشان بود. هنوز هم سینمای ما گرفتار سینمای دهه ۶۰ است.
در ادامه این نشست مهدی سجادهچی با اشاره به اینکه وقتی سخن از دوران آقایان بهشتی و انوار به میان میآید، گویی که یک نفر بودهاند. در حالی که اینطور نبوده است، گفت: آقایان بهشتی و انوار مانند شاخه نظامی ارتش جمهوریخواه ایرلند و شاخه سیاسی آن بودند. از نظر من آقای انوار آدم مهمی در این ماجرا نبود و مغز متفکر سینما، آقای بهشتی بود اما ایشان به یک نیرو قهریه و به اصطلاح گازانبری نیاز داشت.
جیرانی در تایید حرف مهدی سجادهچی اظهار کرد: از کتاب «سینمای دهه ۶۰» نقل میکنم که آقای سیدمحمد خاتمی به بهشتی پیشنهاد معاونت سینمایی میدهد. در همان زمان آقای بهشتی، آقای انوار را به خاتمی پیشنهاد میدهد.
سجادهچی در ادامه بیان کرد: بله. چون آقای انوار مانند پوسته حلزون بود به شکلی که بعد از آقای بهشتی قدرت از فارابی تدریجا به سازمان سینمایی کوچ کرد. در همه جای دنیا سیاست از سینما جدا نیست. منتهی عدهای روی کار هستند که توسط کسانی که بیرون هستند، تحت فشار قرار میگیرند. در واقع این یک نوع رفتار سیاسی برای جایگزینی است. در تمام دورهها اگر جایگزینی صورت گرفته است، کم و بیش تمام نکاتی را که داشتند، رعایت نکردند.
اگر آقای ضرغامی نبود «طعم گیلاس» به کن نمیرفتجیرانی در جواب به این سوال قادری که صحبت درباره سختگیری آقای خاکبازان زیاد است اما در همان دوران میبینیم که سینما شهریتر میشود. علت آن چیست؟ اظهار کرد: آقای فریدزاده که از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ مسئولیت دارد، سعی میکند روال قبلی را پیش ببرد و رعایت کند که فیلم «روسری آبی» جایزه بهترین سناریو و فیلم «پری» جایزه بهترین کارگردانی را میگیرد. همچنین مهدی فخیمزاده شخصیت زن یعنی «شیرین عضدی» در فیلم «همسر» را خلق میکند و سیروس الوند کاراکتر «زهرا» را در فیلم «یکبار برای همیشه» به وجود میآورد. در عین حال که نیروهای سنتی علیه شخصیت زن حرف میزنند، فیلمسازان ما همان را سعی میکنند نگه دارند. همانگونه مهرجویی فیلم بسیار موفق «سارا» را میسازد که علیه زندگی و همسر سنتی شورش میکند. یعنی برای اینکه بتواند از سانسور دورهای که حساسیت روی زن است، بگذرد.
وی با بیان اینکه آقای ضرغامی درست است که از طریق جناح سنتی آمده بود اما افکار خود را دنبال میکرد، یادآور شد: اگر ایشان نبود «طعم گیلاس» به کن نمیرفت اما اشتباهش هم این بود که خاکبازان را به موقع برنداشت و دیر حبیبالله کاسهساز را روی کار آورد. از نظر من مشاورانش در آن دوران به ایشان لطمه زدند. ضرغامی متنی را در توییترش منتشر کرده و گفته است که من اشتباه کردم به «آدم برفی» پروانه نمایش ندادم. حتی رهبر انقلاب «آدم برفی» را دیده و خوشش آمده بود اما شورای پروانه نمایش ارشاد آن را رد کرد. زور روشنفکری در سینما دهه ۷۰ ایران بالاست.
وی افزود: داریوش مهرجویی فیلم «لیلا» و مسعود کیمیایی نیز اثری را خلق میکند. در دوره دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی جامعه تغییر کرد و سینما با رشد طبقه متوسط به سمت اصلاحات دوره دوم هاشمی رفسنجانی حرکت کرد که از دل آن موارد متعددی بیرون میآید.
قادری تاکید کرد: به نظر میرسد جامعه و سینمای ایران در نیمه اول دهه ۷۰ عرفیتر و زمینیتر است و همچنین شهریتر و مدرنتر.
جیرانی تصریح کرد: روشنفکری دینی نیز تغییر میکند. آقای درویش «کیمیا» و «سرزمین خورشید» را میسازد که قهرمان «کیمیا» هم زن است. بهروز افخمی در سال ۶۹ با فیلم «عروس» زیبایی را به سینما میآورد که خوشبختانه مرتضی آوینی از «عروس» حمایت میکند.
صدرعاملی در پایان سخنان خود عنوان کرد: بزرگترین عارضه آقای خاکبازان این بود که رفتاری سرخود، توهینآمیز و تحقیرآمیز داشت. این رفتارش هم ربطی به معاونت نداشت و از کاراکترش شکل میگرفت. من در نیمه اول دهه ۷۰ کاری نساختم اما در نیمه دوم دهه ۷۰ فیلمهای «قربانی» و «سمفونی تهران» را کار کردم. سینمای کودک و نوجوان هم در آن دوره شکل گرفت و سینمای ایران جهانی شد. باید یادآور شد که دورهمی واقعی سینماگران با آقای ضرغامی آغاز شد.
سجادهچی نیز درباره دوران آقای ضرغامی بیان کرد: غیر از خوشنیتی ضرغامی او خود را سنگر سینماگران ایران میدانست. واضح است که سنگر در برابر دشمن خارجی نیست. نفرات قبل از آقای ضرغامی از قدرت فاصله گرفته بودند؛ اما ایشان از همان قدرت استفاده کرد و با اطمینان نظرش را بیان میکرد.
مهدی فخیمزاده نیز در پایان خاطرنشان کرد: در دوره ریاست ضرغامی من تلویزیون رفته بودم. اما معتقدم سینما راه خودش را میرفت که با حذف فیلم فرنگی، بازار سینما در اختیار ما قرار گرفت اما با دخالتهای صورت گرفته اجازه رشد روند طبیعی آن را ندادند.
شب دوم از سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» امشب ۱۴ آبان ماه از ساعت ۱۶:۳۰ با نمایش مستندی به همین نام محصول مرکز مستند سوره و انجمن سینمای دفاع مقدس به کارگردانی شهرام میراب اقدم و سپس از ساعت ۱۸ با حضور فریدون جیرانی، ناصر شفق، محمود اربابی، الوالحسن داوودی و سجاد نوروزی ادامه مییابد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سرگذشت سینماگران انقلاب / آوینی، مخملباف، ملاقلیپور، حاتمیکیا و مجیدی چه میخواستند و چه کردند؟ (فیلم) تشکیک اهالی سینما به ادعای دعوای بهروز افخمی با محسن مخملباف در حمایت از مهرجوییمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: رسول صدرعاملی محسن مخملباف سینمای روشنفکری سینمای ایران محسن مخملباف آقای ضرغامی آقای انوار آقای بهشتی سجاده چی دهه ۷۰ نظر من دهه ۶۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۳۴۵۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
عصر ایران - شاید کمتر از یکماه پیش که خبر اکران نزدیک مست عشق در رسانههای سینمایی مطرح شد، کمتر کسی پیشبینی چنین موفقیتی در گیشه سینمای ایران را برای این فیلم متصور میشد.
مست عشق، در اولین روز فروش رکورد بالاترین فروش روز اول سینمای ایران را شکست. پیش از این، بالاترین فروش روز اول سینما در روز تعطیل 2 میلیارد و 300 میلیون تومان بود و در روز غیر تعطیل یک میلیارد و 300 میلیون تومان. اما روایت زیبای شمس و مولانا در اولین روز اکرانش که در یک روز غیر تعطیل رخ داد، این دو رکورد را یکجا شکست و به عدد اعجاب انگیز و بی سابقه 3 میلیارد و 500 میلیون تومان در روز اول اکران رسید.
مست عشق در حالی توانست با 50 هزار مخاطب در روز نخست به این رکورد برسد که پیش از این، تنها فیلمهای کمدی توان صدر نشینی داشتند و حتی نزدیک شدن به این اعداد برای فیلمهای غیرکمدی بیشتر شبیه رویا بود.
در حالیکه از اوایل اسفندماه سال گذشته، شایعات پراکنده درباره اکران نوروزی این فیلم در محافل سینمایی مطرح می شد، به یکباره و به دلایل نامشخص (و البته مشخص!) از گردونه اکران نوروز کنار رفت و زمزمه این شایعات از اکران نوروز به اکران عید فطر تبدیل شد. اما عدم اکران این فیلم در عید فطر باز هم بر حواشی نه چندان کم این فیلم افزود تا آنکه عوامل تولید فیلم با رونمایی از موسیقی تیتراژ فیلم با صدای علیرضا قربانی خبر از اکران فیلم در هفته پس از عید فطر دادند اما این خبر نیز نقطه پایان حواشی تمام نشدنی این فیلم نبود چراکه در فاصله یک روز تا شروع اکران، روابط عمومی فیلم خبر از تعویق اکران فیلم به دلایل فنی و آماده نبودن فیلم داد که همین موضوع با توجه به زمان طولانی تولید فیلم، بر حواشی آن بیش از پیش افزود و گمانهزنیهای درخصوص فشار سازمان سینمایی برای انجام اصلاحات در فیلم و مقاومت گروه سازنده در مقابل این درخواست را رقم زد.
به هر روی این فیلم پس از یک هفته تأخیر اعلام شده از تاریخ پنجم اردیبهشت ماه در حالی وارد گردونه رقابت اکران شد که دو فیلم کمدی پر قدرت همچون سالهای اخیر سینمای ایران در این عرصه در حال یکهتازی بودند و کمتر کسی شانسی برای مست عشق در رقابت با این کمدیها قائل بود؛ تمساح خونی که به تازگی رکورد رسیدن به فروش یک میلیارد تومان در ۴۰ روز را از آن خود کرده بود و سال گربه که در اولین هفته اکران خود رکورد فروش اولین روز، سه روز اول و هفته اول فیلمهای سینمایی را بدست آورده بود.
اما پیشفروش پانصد میلیون تومانی در اولین روز آغاز پیش فروش و در فاصله سه روز مانده تا شروع اکران فیلم، زنگ خطری جدی برای فیلمهای رقیب بود که این بار با حریفی دست و پا بسته رو به رو نخواهند بود.
استقبال از پیش فروش فیلم چنان زیاد بود که بسیاری از سینماهای کشور از بامداد روز چهارشنبه، اکران فیلم را با سانسهای فوقالعاده آغاز کردند. اتفاقی که سالها بود برای فیلمهای غیر کمدی در سینمای ایران تبدیل به رویا و آرزو شده بود.
مست عشق در زمان انتشار این گزارش، فروش 28 میلیارد تومان در فاصله تنها ۵ روز از شروع اکران را پشت سر گذاشته و تمامی رکوردهای سینمایی را از آن خود کرده است.
استقبال بسیار زیاد مخاطبان از فیلم، سالنهای پر از تماشاگر در تمامی سانسها از سانسهای اصطلاحاً مرده ساعت ۱۳ و ۱۵ عصر تا سانسهای فوقالعادهی بعد از نیمه شب، همگی نشان از علاقه بینندگان و به دست گرفتن نبض مخاطب توسط این فیلم دارد. موضوعی که برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران توسط یک فیلم آن هم با حال و هوای عشق و حول زندگی شاعران و اسطوره های ادبی ایران زمین شکل گرفته است.
تشویقهای مردم در انتهای فیلم در سالنهای سینما، همخوانی ترانه علیرضا قربانی با شروع تیتراژ پایان فیلم در سالنها، تقاضای بلیت برای نشستن بر روی زمین در حالی که ظرفیت سالنها تکمیل شده است و به اشتراک گذاشتن لحظاتی از فیلم با دیالوگهای شمس و مولانا در این فیلم در شبکههای اجتماعی توسط مخاطبان، همه و همه در حالی رخ میدهد که این اتفاقات را تنها و تنها در ایام رونق و شکوه جشنواره فیلم فجر سالهای دور شاهد بودیم.
از سوی دیگر اقبال منتقدان و اهالی سینما نسبت به این فیلم نیز در نوع خود جالب توجه و حائز اهمیت است. گویی برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران، گروهی دست به تولید فیلمی زدهاند که توانسته توجه همزمان مخاطبان عام و منتقدان خاصاندیش و نکتهسنج سینما را جلب نموده و در یک نقطه مشترک به هم برساند؛ اینکه با فیلمی خاص، با قصهای جذاب و روایتی پر کشش همراه با تولید و پروداکشن قابل قبول مواجه هستیم.
بدون شک دستیابی به چنین ترکیبی از رضایت قاطبه مخاطبان در این فیلم میتواند، راهنمای سایر تهیهکنندگان و کاگردانان سینمای ایران برای تولید بیشتر آثاری از این دست و در نهایت، نیل به هدف اعتلای سینمای ایران باشد و در حالی که در سالهای اخیر، نگاه تجاری حرف نخست را در سینمای ایران زده و تفکر سنتی بر این اعتقاد بوده است که تنها فیلم های طنز قابلیت اقبال عمومی را دارد، مست عشق میتواند مسیر جدیدی را در تاریخ سینمای ایران باز نماید.
ادبیات کهن پارسی، سرشار از قصه های جذابی است که با بروز و ظهور پدیده هایی همچون مست عشق، فضای سرمایه گذاری برای تولید بیشتر آثاری از این دست که به نوعی ادای دین به فرهنگ و ادب و تاریخ و تمدن ایران و اعتلای آن است را بیش از پیش تسهیل خواهد نمود و البته باید این نکته را نیز بپذیریم که اقبال عمومی مخاطبان به آثار کهن ایرانی از جمله حکایت مولانا و شمس در مست عشق یک پیام روشن دارد و آن هم تغییر ذائقه مخاطب است.
اگرچه شاید برای پیشبینی سقف فروش مست عشق و حد نهایی اقبال مخاطبان به این فیلم کمی زود باشد، اما مسیر پیشرو و میزان فروش این فیلم تا این لحظه، نشان از تداوم این اشتیاق مردم نسبت به فیلم و شکلگیری عصر جدیدی در سینمایی ایران دارد که در آن عمق و اندیشه آثار سینمایی حرف اول را خواهد زد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: برای تماشای بازیگران ترکیهای یا قصۀ شمس و مولانا؟ «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست هستی تا سرمستی؛ به بهانه فیلم «مست عشق»